حجت الاسلام حسن پویا: امام خمینی(ره) پیش از آن که سیاستمدار، بنیان گذار و رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران باشد، فقیه، فیلسوف، عارف و استاد اخلاق بود. نوشته حاضر نیز قطره ای است از دریای پربار سفارش های اخلاقی و تربیتی آن شخصیت فرهیخته و خودساخته که بخش نهم آن تقدیم خوانندگان گردید و اکنون بخش دهم پیش روی شما خواننده گرامی قرار دارد، امید است اندرزها و آموزه های این عالم عامل سودمند افتد.

قرآن کریم معرّف پیامبرخدا (ص)

معرّف رسول اکرم، قرآن است؛ همان‌طور که خود رسول اکرم و حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ [و] ولی الله اعظم جلوه تام حق تعالی هستند، قرآن هم همان‌طور است، قرآن هم جلوه تامّ خدای تعالی است؛ یعنی با همه اسما و صفات تجلّی کرده است... لکن معرّف ایشان خود کتاب الهی است؛ یعنی هر کس هر چند در این کتاب مقدّس دقت کند و توجّه داشته باشد، بیشتر مطّلع می‌شود که آورنده او کیست و چه جور آدمی است. (صحیفه امام، ج 20، ص 408)

قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی که تمام حقایق و محتوای آن در صورت الفاظ و آیات بر قلب مقدس و نورانی پیامبر اکرم نازل شده است، جلوه‌ای از اوصاف الهی و بیان حقیقت جهان خلقت است، چنانکه حضرت امام؛ اشاره کرده‌اند و قرآن جلوه تمام و کامل خدای تعالی است. شناخت قرآن، شناخت خداوند و معرفت به ذات باری تعالی است. آنچه از صفات خداوند در قرآن آمده است گرچه بخشی از اوصاف جلال و جمال و کمال الهی است و لکن نشانگر آن وجود با عظمت می‌باشد. این کتاب عظیم و شکوهمند نیز جلوه‌ای از عظمت پیامبر اکرم و نبیّ مکرّم اسلام است، زیرا عظمت هرچیز به بزرگی آورندة آن نیز بستگی دارد.

کتابی که از عالم بالا و از منازل مختلف نزول کرده تا به این عالم رسیده است، (لا یمسّه إلا المطهّرون) (سوره واقعه، آیه 79) است، که در قلّه تطهیر، وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی قرار دارد و تنها دست پاکان به آن می‌رسد. وجود پیامبر اسلام، تفسیر قرآن و تبیین کننده این کتاب است و قرآن نیز معرف عظمت و بزرگی آن حضرت می‌باشد.

آیاتی که بیان کننده خصوصیات پیامبر اسلام می‌باشد مانند: (انّک لعلی خلق عظیم) (سورة قلم، آیه 4)، بیان روشنی از اخلاق پیامبر اسلام است و آن‌کس که می‌خواهد بر سیره و روش آن حضرت باشد، راهی جز رفتن بر اخلاق پیامبر را ندارد. زیرا او به تعبیر قرآن کریم اسوه و الگوی کسانی است که در پی دنیای باقی و سرای آخرت می‌باشند.

(لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً). (سورة احزاب، آیه 21)

آری امثال این آیات، بهترین معرّف پیامبر خاتم حضرت محمّد است که برای رسیدن به هدف خلقت یعنی توحید و یگانگی خداوند و جاودانگی معرّفی شده است.

عبادت پیامبر اسلام

حضرت ختمی مرتبت به قدری ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدم‌های مبارکش ورم کرد و از طرف ذات مقدّس حق جلّ جلاله آیه نازل شد: (طه * ما أنزلنا علیک القرآن لتشقی). (سوره طه، آیه 1 ـ 2)؛ [ای رسول خدا چرا جان خودت را به زحمت می‌اندازی]. (شرح چهل حدیث، ص 176)

یکی از رازهای خلقت، عبادت بندگان است که هدفی از اهداف خلقت نیز می‌باشد چنانکه قرآن تصریح می‌کند (وما خلقت الجنّ والأنس إلا لیعبدون) (سوره ذاریات، آیه 56)؛ جن و انس را نیافریدم مگر برای آنکه عبادت کنند.

در عظمت عبادت و بندگی همین کافی است که خلقت با عظمت الهی و همه عالم برای جن و انس است و جنّ و انس برای عبادت خالق متعال خلق شده‌اند. دنیا دار بندگی و عبادت است و مسجد اولیای الهی است. بنده‌ای که قدرشناس باشد هرگز از عبادت خداوند رویگردان نیست. دست نیاز او به طرف خالق متعال است.

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

گویای این حقیقت است که آنچه ماندگار است و انسان را به ابدیت متصل می‌کند، عبادت است، زیرا انسان در حال عبادت اتصال به مبدأ عالم پیدا می‌کند و چشم امید او تماماً به سوی خالق هستی، رازق هستی و خداوند ازلیّت و ابدیّت دوخته می شود.

در جای دیگری امام خمینی؛ با اشاره به حدیثی (عوالی اللآلی، ج 1، ص 324) می‌فرماید:

از بعضی از زن‌های رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ نقل شده که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ با ما صحبت می‌کرد و ما با او صحبت می‌کردیم؛ چون وقت نماز حاضر می‌شد گویی او ما را نمی‌شناخت و ما او را نمی‌شناختیم، برای اشتغالی که به خدا پیدا می‌کرد از هر چیز. (آداب الصلاة، ص 111)

اولیای الهی گرچه در میان مردم و برای مردم هستند ولکن در هیچ لحظه‌ای از یاد خدا غافل نمی‌شوند. شیرین‌ترین اوقات زندگی آنان، وقت عبادت و اتصال به خالق متعال است.

استقامت و پایداری همراه با ایمان و عمل صالح بزرگ‌ترین سرمایه رسولان الهی است و این همه جز به امید به خالق جهان میسر نبود. اینان غیر خدا را کنار گذاشته نبودند و در عالم جز خداوند نمی‌دیدند. آنچه در این جهان برای همگان نشاط‌آور و وابستگی ایجاد می‌کند، برای آنان چیزی جز دوری از خداوند نبود، از این‌رو همه اینها را کنار گذاشته بودند. این‌که قرآن کریم بارها به پیامبران خطاب کرده که بگویید: (وما أسئلکم علیه من أجر إن آجری إلا علی ربّ العالمین)؛ (سوره شعراء، آیه 109) ما از شما مردم اجر و مزد نمی‌خواهیم و ما پاداشی جز نزد خداوند خالق جهانیان نداریم.

این آیات بدان جهت است که، چشم به اجر و مزد دیگران، انسان را وابسته می‌کند و وابستگی، خواری و ذلّت به دنبال دارد. انسان حرّ و آزاده، انسانی است که از همه کس بریده و دل به خالق جهان دوخته است. این‌گونه است که انبیای الهی هرگز احساس خستگی نمی‌کردند و از بی‌توجهی مردم ناراحت نمی‌شدند و رحمت الهی برای همگان بودند، با پایین‌ترین اقشار جامعه زندگی می‌کردند و در عبادت الهی از همه مردمان پیش‌روتر بودند.

روحی بلند و متعلق به عالم بالا داشتند و دنیا را دار ضیافت خدا می‌دانستند و غیر خدا را کنار گذاشته بودند، چنانکه امام خمینی می فرماید:

آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می‌دهد این است که غیر خدا را کنار بگذارد و این برای هر کس میسور نیست، برای افراد انگشت‌شماری که در رأس آنها رسول الله است میسور بوده، آن توجه قلبی به مبدأ نور و اعراض از ماورای او. (صحیفه امام، ج 17، ص 490)

تواضع، سرمایه پیامبران

انسان‌ها هرچه به رشد علمی و بلوغ فکری می‌رسند متواضع‌ تر می‌شوند، به‌ویژه آنان که به علوم الهی و اخلاق انسانی ـ اسلامی رسیده باشند. بزرگ‌ترین اندیشمندان جهان، فروتن‌ترین مردمان جهان از نظر اخلاقی می‌باشند. انسان‌های مغرور و متکبّر گرچه در ظاهر از علومی برخوردار باشند ولکن حقیقت علم و معرفت در وجود آنان تبلور نیافته است.

شناخت انسان از خود و عالم و جهان آخرت، انسان را به معارفی می‌رساند که نتیجه آن تواضع در برابر خلق و خالق است.

امام خمینی(س) درباره روح بلند وعالمانه رسول گرامی اسلام می‌فرماید:

هر کس علمش بیشتر و روحش بزرگتر و صدرش منشرح‌تر است، متواضع‌تر است. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ که علمش از وحی الهی مأخوذ بود و روحش به قدری بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیّات میلیونها میلیون بشر کرد، تمام عادات جاهلیّت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایرة نبوّت به وجود شریفش شد؛ سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود ـ باذن الله ـ تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب برای احترام او به‌پا خیزند.

وقتی وارد مجلس می‌شد پایین می‌نشست. روی زمین طعام میل‌ می‌فرمود و روی زمین می‌نشست و می‌فرمود: من بنده‌ای هستم، می‌خورم مثل خوردن بنده و می‌نشینم مثل نشستن بنده. (شرح چهل حدیث، ص 95)

در برابر تواضع، تکبّر، سرچشمه بسیاری از بدبختی‌های بشر است. آنچه بر سر بشریت امروز از طرف حاکمان و زورگویان می‌آید، از سر تکبّر و خودخواهی آنان است. انسان خداخواه به کسی ظلم و ستم روا نمی‌دارد. انسان متواضع هرگز دست به خشونت نمی‌زند. او خودخواهی ندارد که راه را بر دیگران ببندد، زیرا شیفته مردم و خدمتگزار مردم است. در مقابل انسان‌های متکبّر بلای جان آدمیان هستند و به تعبیر قرآن کریم نابود کنندة حرث و نسل می‌باشند، نه به انسان‌ها رحم می‌کنند و نه به طبیعت، چون تنها و تنها خویش را و ماندگاری خود را می‌بینند و هرچه را که مانع فرض کنند و گمان برند که سدّ راه آنان است، نابود می‌کنند. چنانکه قرآن کریم می فرماید: (وَإِذَا تَوَلَّی سَعَی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ). (سورة بقره، آیه 205)؛ زمانی که به حکومت می‌رسند برای فساد در زمین تلاش می‌کنند و کشاورزی و نسل بشری را به هلاکت و نابودی می‌کشانند و خداوند فساد را دوست نمی‌دارد.

امام خمینی به عنوان نمونه از مصادیق این آیه شریفه، به رضاخان و صدام اشاره می‌کند و آنان را مصداق روشن نابود کنندگان حرث و نسل می‌داند. (ر.ک: صحیفه امام، ج 5، ص 350، و ج 16، ص 309)  زیرا نتیجه تلاش این‌گونه انسان‌نماها چیزی جز نابودی بشریت و اخلاق نیست. منطق اینان، زور و تزویر و چپاول و غارت ثروت‌های محرومان و پابرهنگان است.

انسان‌های متکبر و خودخواه همه عالم را برای خویش می‌خواهند ولو به نابودی نسل‌هایی از انسان‌های بیچاره و بی‌پناه منجر شود. جنگ‌های خانمان‌سوزی که در سراسر جهان بشریت پدید آمده، همه از سر غرور و تکبر و خودخواهی انسان‌های وجدان مرده و بی‌احساس نسبت به همگان است.اینان در پی قدرت نمایی خویش هستند و در این از هیچ تلاشی دریغ ندارند ولو اینکه سرزمین های بسیاری و نسل های فراوانی نابود شوند.

هواهای نفسانی منشأ اختلاف

بی‌شک امام خمینی در همه امور فردی و اجتماعی قبل و پس از انقلاب همواره از اختلاف پرهیز داشته است. آن زمان که در حوزه علمیه قم و سپس در نجف زیست کرده است همگان را به همدلی و همراهی دعوت می‌کرد و هر شخصی به ویژه از اطرافیان ایشان و یا منسوب به ایشان که ندای کوچک‌ترین اختلاف سر می‌داد، امام به او هشدار می‌دادند. ایشان در تمام مراحل زندگی مراقب بود که قدمی و حرکتی انجام ندهد که موجب کمترین شائبه اختلاف در آن باشد. به حوزویان دربارة دانشگاهیان، به دانشگاهیان درباره حوزویان و به همه مردم دائماً تذکر می‌دادند که مراقب باشید در بین شما اختلاف ایجاد نکنند و منشأ اختلاف را، مسائل بسیاری از جمله دست‌های بیگانه می‌دانستند. لکن یکی از مواردی را که به خود اشخاص برمی‌گردد و سرچشمة آن عدم خودسازی و تهذیب نفس است، هواهای نفسانی و خودپرستی بر شمرده است: اختلاف نداشته باشید در امور. اختلاف همیشه ناشی از جهات نفسانی است. اگر همه انبیا الآن در اینجا جمع بشوند، اختلاف ندارند. برای آنکه، آن جهات نفسانی را ندارند.

آن وقت که یک طرف جهت نفسانی دارد و یا هر دو طرف جهت نفسانی دارند، آن وقت اختلافات پیدا می‏شود. کوشش کنید که آن جهات نفسانی بازی‏تان ندهد که‏ منشأ مناقشه و اختلاف شود. و در روزنامه ‏ها این اختلافات منعکس شود و یا در جاهای دیگر صحبت شود. (صحیفه امام، ج 12، ص 214 ـ 215)

ایشان در جای دیگری هشدار می‌دهند و با زبان نصیحت می‌فرمایند:

در اینجا لازم است شما را به یک نکته نصیحت کنم و آن این است که، اتحاد و انسجام تان را حفظ کنید. شما باید بدانید که هر اختلاف و نزاعی شروع شود، از باطن خود انسان است و هر اتحاد و انسجامی که حاصل شود از خداست. (صحیفه امام، ج 16، ص 247)

خودخواهی و خودبینی سرچشمه بسیاری از گرفتاری‌های انسان در زندگی فردی و اجتماعی است. انسانی که مبارزه با نفس سرکش خود نکرده و خودپسندی‌ها را در خود نکشته است، همواره در خطر گرفتاری در دامن این شیطان قوی قرار دارد. آن‌کس که به تهذیب نفس پرداخته و خویشتن را در معرض هواهای نفسانی قرار نداده و جز رضایت خداوند در پی چیز دیگری نیست، هرگز با احدی اختلاف نخواهد داشت و همواره دعوت کننده به وحدت و همدلی است. اما آن کس که از این دام بزرگ شیطانی رهایی نیافته است، گاهی به نام خدا و به بهانه اصلاح امور به اختلاف دامن می‌زند و ناخواسته در دام هواهای نفسانی گرفتار می‌شود.

حضرت امام خمینی آنگاه که در مدرسه فیضیه درس اخلاق می‌گفتند و یا در نجف اشرف طلاب را نصیحت می‌کردند، دائماً به این دام بزرگ شیطان نفس، هشدار می‌دادند و همگان را بر حذر می‌داشتند، و آن را بلای جان جامعه مسلمانان می‌دانستند؛ و پس از انقلاب اسلامی که افراد بسیاری در پست‌های مدیریت قرار گرفتند، این خطر بزرگ را بیشتر احساس می‌کردند، از این‌رو در هر فرصتی تذکر می‌دادند ولکن افسوس که به این هشدارها کمتر توجه شد و آنچه را که مشاهده می‌کنیم بخشی از بی‌توجهی به فریادهای خیرخواهانه آن امام بزرگوار است. از این رو در جای دیگری می‌فرمایند:

مطلب دیگری که باز انسان را می‌ترساند که خدای نخواسته مبادا این انقلاب به واسطه این مطلب صدمه ببیند و بدانید که می‌بیند اگر خدای نخواسته بشود و او این است که بین آقایان در بلاد اختلاف باشد... اختلاف ریشه‌اش از حب نفس است... ریشه همان ریشه شیطانی است که آن حبّ نفس انسان است... انسان گول نفس اماره خودش را می‌خورد و گول شیطان را می‌خورد. (صحیفه امام، ج 18، ص 16)

در این کلام بلند حضرت امام هم پیش بینی کرده اند و هم هشدار داده اند، صدمه خوردن انقلاب از درون به جهت اختلاف مسئولان با یکدیگر برسر قدرت وبا مردم، و هشدار داده اند که مراقب شیطان و حب نفس باشید، مبادا گول بخورید و در نتیجه برسر انقلاب و کشور آنچه نباید بیاید، همچون صاعقه ای سهمگین فرود آید و همه چیز و همگان را از بین ببرد.

وحدت از برکات انقلاب اسلامی

امروز که در این جلسه ‏ای که در صورت کوچک و در واقع نورانی و بسیار بزرگ است، طوایف مختلف مسلمین، برادران اهل سنت و برادران اهل تشیع، دانشگاهی‌ها و فیضیه ‏ای‌ها و همه قشرهای مختلف از بلاد مختلف در این محل مجتمع هستند. این یک نمونه ‏ای از برکات انقلاب اسلامی است که خدای تبارک و تعالی بر همه ما منت گذاشته است که اصبَحنا بِنِعمَتِهِ اخواناً. دانشگاه که از فیضیه دور بود و جدا، امروز با هم پیوند کرده ‏اند و امید است که این پیوند تا آخر باقی باشد، و برادران اهل تسنن و تشیع با هم توحید کلمه را آغاز کردند و امیدوارم که تا آخر این توحید و وحدت باقی باشد. (صحیفه امام، ج 15، ص 469)

امام خمینی  درطول حیات با برکت خود پس از انقلاب همه ساله در روز تولد پیامبر اکرم و امام جعفر صادقu، دیدارهایی با مسئولان و اقشار مختلف مردم داشتند. در این ایام که بعدها به عنوان هفته وحدت از 12 تا 17 ربیع نامیده شد، یکی از نکاتی که ایشان بر آن تکیه داشتند وحدت بین برادران اهل سنت و تشیّع بود. در کنار این یادآوری مهم و سرنوشت‌ساز، به مسئولان مختلف که در مراکز و مسئولیت‌های گوناگون فعالیت داشتند تذکر می‌دادند که این نعمت بزرگ همدلی را از دست ندهند و فراموش نکنند که بدخواهان انقلاب و ملّت بزرگ ایران در پی فروپاشی آنان هستند و با ایجاد اختلاف، در تلاشند پایه‌های نظام نوپای اسلامی ایران را سست کنند. از این‌رو هشدار می‌دادند و نصیحت می‌کردند و گاه گلایه می‌نمودند.

ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم، واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمان‌ها بشود، بدانید که یا جاهل هستند  یا از کسانی هستند که می‌خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. (صحیفه امام، ج 6، ص 133)

در جای دیگری فرمودند:

ما با برادران اهل سنت خود هیچ اختلافی نداریم، همه اهل ملت واحد و قرآن واحد هستیم. (صحیفه امام، ج 6، ص 384)

ایشان چنان‌که اشارت رفت از برکات مهم انقلاب اسلامی، ایجاد وحدت و برادری بین همة اقشار می‌دادند، بویژه در میان برادران مسلمان که هم‌کیش و هم‌آیین یکدیگریم.

اگر برکت جمهوری اسلامی جز این نبود این یک برکت بزرگی است که ما را و همة برادرهای اهل تشیّع و تسنن را یک‌جا جمع کرده و همه‌مان برای اسلام می‌خواهیم کوشش کنیم. (صحیفه امام، ج 13، ص 438)

برکات رسول اکرم و امام صادق 

ایران جمعیّتی ندارد در مقابل عالم، این ایمان جوان‌های ماست، این برکات رسول اکرم است، این برکات امام صادق است. این برکاتی که چشم دنیا را خیره کرده است و همه را مضطرب کرده... امروز زمان بیداری مردم ماست، زمان هوشیاری و شکوفایی ایمان است در این کشور. (صحیفه امام، ج 20، ص 161)

انقلاب اسلامی ایران الگو گرفته از مکتب اسلام و بویژه مکتب جعفری است، امام خمینی; به عنوان بنیان‌گذار و رهبر انقلاب اسلامی ایران، این حرکت عظیم و تأثیرگذار در جهان را از برکات مکتب اسلام و عمل به قرآن می‌داند. ایشان در بیانات مختلف خود که به مناسبت‌های گوناگون بیان می‌داشتند، به این مسأله مهم توجه می‌دادند که امّت مسلمان ایران راه خود را از راه رسول گرامی اسلام و ائمه معصومین  گرفته است و بر آن استوار خواهد بود.

ایشان در آبان سال 66 در روز 17 ربیع به مناسبت تولد پیامبر اکرم و امام صادق  می‌فرماید:

عرض کنم به آقایان که معرف رسول اکرم، قرآن است. ... و همین‌طور ولی الله اکرم حضرت صادق و سایر ائمه را، لکن معرف ایشان خود کتاب الهی است. (صحیفه امام، ج 20، ص 409)

معرف حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ بعد از اینکه خود پیغمبر معرف است، خود وجودش معرف است. این فقهی است که با زبان ایشان بسط پیدا کرده است که برای احتیاج بشر از اوّل تا آخر، هر مسئله‌ای پیش بیاید، مسائل مستحدثه، مسائلی که بعدها خواهد پیش آمد، که حالا ما نمی‌دانیم... فقهی که اکثرش را حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ بیان فرموده است، این فقه همة احتیاجات صوری و معنوی و فلسفی و عرفانی همه بشر را در طول مدت الی یوم القیامه [تأمین کرده]. (صحیفه امام، ج 20، ص 409)

امام خمینی به عنوان فقیه جامع الشرایط و آگاه به مسائل زمان و مکان و برخوردار از اندیشه روشن علمی و فقهی، مبنای حکومت اسلامی خود را بر فقه جعفری نهاده است و در هر حال آن را از برکات مهم مکتب اسلام و فقه امام صادق می‌داند که پاسخگوی همه نیازهای مادی و معنوی انسان است.

البته تطبیق آیات قرآن کریم و فقه اسلامی بر مسائل پیچیده جهان بر عهده فقیه روشن بین و آگاه به همة حوادث و مسائل جهان است و امام خمینی با این توجه و آگاهی معتقد است که مکتب اسلام پاسخ‌گوی همة نیازهای بشری است.

 

 

 

 

. انتهای پیام /*